جوامع مختلف در مواجهه با شکاف فرهنگی با هم متفاوتند. عوامل مختلفی بر ظرفیت جامعه برای پذیرش تغییرات موثرند. به نظرم از عوامل موثر میشود به تفاوتهای ژنتیکی اشاره کرد. عاملی مانند هوش.
هرچه میانگین هوش جامعه بالاتر باشد، دید گسترده تر و بدنبال آن انعطاف بیشتری برای پذیرش تغییرات دارد.
آموزشمیتواند گرایش جامعه را به سنت یا مدرنیته تعیین کند. در اینجا لازم میبینم به مفهوم “چشم انداز زمان” اشاره کنم.
میتوان تفاوت رفتار جوامع را با این مفهوم توضیح داد:
جوامع گذشته نگر در برابر ابزارها و سبک زندگی نوین احساس خطر و ناامنی میکنند. به دلیل نیاز شدید به حفظ شرایط موجود و جدا نشدن از گذشته.
از طرفی جوامع آینده نگر هدفمند، تغییر را عنصری طبیعی دانسته. علاقه ای به ماندن در گذشته ندارند. و از آینده با روی باز استقبال میکنند.
یکی دیگر از مفاهیمی که فکر میکنم باید به آن اشاره کنم نگرش جامعه به مفهوم “اصالت” است. اصالت یعنی خود واقعی بودن:
” تحت نفوذ دیگران قرار نگرفتن”
“شبیه گذشته خود بودن” تعریفی که مفهوم اصالت درجوامع سنتی را در بر میگیرد.
این که جامعه تا چه حد به اصیل بودن اهمیت بدهد
و بینش کافی برای تعیین مرز بین اصالت و ” تعصب” داشته باشد
سازگاری او را در زندگی در یک دنیای متغیر تعیین میکند.
من فکر میکنم تفاوت اصلی میان اصالت و تعصب، ارادی بودن تغییرات و احساس کنترلبر آنهاست.
پس میتوان گفت: اگر افراد این احساس را داشته باشند که زندگی آنها از ثبات نسبی برخوردار است
محیط بیرونی خارج از کنترل، تغییرات را به آنها تحمیل نخواهد کرد
آنگاه: تکنولوژی در خدمت من
و نه من در خدمت تکنولوژی،
سازگاری و انعطاف بیشتری در برابر تغییرات مادی نشان داده، فاصله بین بخش مادی و غیرمادی فرهنگ کمتر میشود.
تیم ما در سال ۱۳۹۰ متشکل از مهندسان فارغ التحصیل از بهترین دانشگاه های ایران تشکیل شد و فعالیت اقتصادی خود را شروع نمود
درباره ما بیشتر بدانید